عالمان علوم اجتماعی تاکید دارند عامل موثری که مقابله با همهگیری کووید 19 را با موفقیت یا شکست مواجه میکند، زمینه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن جامعه است؛ به طوریکه جوامع باثباتتر در مواجهه با اپیدمی حسابشدهتر عمل کردند.
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی دانشگاه علامه طباطبائی (عطنا) نشست تخصصی «همهگیری کووید 19 و بازگشت پزشکی به دگردوستی» در روز دوم از پنجمین همایش ملی پژوهش های اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران، پنجشنبه، 7 اسفندماه به مدیریت سیمین کاظمی برگزار شد.
اولین مقاله ارائهشده در این نشست با عنوان «توصیف و تهدید آئینهای عزاداری در بین بازماندگان طبقة متوسط جدید در دوران کرونا» اثر رضا تسنیمی تهرانی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و هنر بود.
در شرایط همهگیری کرونا، داغداران و بازماندگان با مشکلات مختلفی مواجه شدند. از طرفی شکل عزاداریها نیز دچار تغییر و تحول شد. این تحقیق قصد دارد که بگوید در این شرایط آئینهای عزاداری به چه شکل برگزار میشود و چه مولفههایی دارد و این مولفهها به چه علت بروز پیداکردد.
با شروع بحران کرونا بخشهای مختلف فرهنگ و جامعة ایران تهدید و محدود شد. یکی از این بخشها آئینهای مرتبط با مرگ بود. مراسمهایی مثل تدفین تشییع و یادبود دچار تغییراتی شد. براساس مطالعهای که براساس روشهای اتنوگرافی و نتنوگرافی انجام دادهام، آئینهای مرتبط با تدفین و تشییع از اسفند 98 تا اردیبهشت 99 با محدودیت شدیدی مواجه شد و امکان برگزاری فقط با تعداد اندکی از اعضای خانواده میسر بود. بعد از اردیبهشت تغییراتی ایجاد شد که امکان حضور تعدادی از خویشاوندان و اعضای نزدیک وابستگان هم در قبرستانها بهوجودآمد.
مراسمهای ترحیم و یادبود در همین روزها هم همچنان با محدودیت مواجه است و امکان برگزاری این آئینها وجود ندارد. در این مطالعه توجه روی آئینهای طبقة متوسط است. طبق مطالعات انجامشده در این تحقیق، در طبقه متوسط شکل برگزاری آئینها متفاوت بوده و در مکانهایی مثل منزل متوفی این آئینها با حضور بیشتری از افراد برگزار شده است.
در دوران کرونا این آئینها مانند افزایش میزان خیرات و نزولات وجه نمادین بیشتری را پیدا کردند؛ اعضای طبقة متوسط به جای برگزاری مراسم ختم در مساجد و مکانهای مقدس، به پخش غذا و نزولات روی آوردهاند. تصاویر متوفی در این دوران بیشتر در معرض ظهور قرار گرفته و با افزایش وجه نمادین مراسم یادبود مواجه شدهایم. از طرف دیگر حجم قابل توجهی از بروز مرگ در فضای مجازی و رسانههای اجتماعی دیده میشود. به طور مشخص در رسانههای اجتماعی مثل اینستاگرام یا پیامرسانهایی مثل تلگرام شاهد این پدیده بودهایم.
در پژوهشهایی با روش نتنوگرافی، حالتهای مختلفی از عزاداری در رسانههای اجتماعی بهویژه در اینستاگرام مثل پستها و استوریهایی که بازماندگان اصلی اشتراک میگذارند، دیده میشود.
یکی از کارکردهای اصلی برگزاری آئینهای مرگ، به اشتراک گذاشتن احساسات است. در دورانی که این محدودیتها ایجاد شده، ما از این امکان محروم شدهایم. بنابراین در رسانههای اجتماعی بازماندگان احساسات خود را بروز میدهند و احساسات دیگران را دریافت میکنند. نزدیکان و خویشاوندان نیز در استوری یا پستهایی میکوشند با کارهایی مثل سیاه کردن پروفایل، نمایش تصویر متوفی در پستها و استوریها و استفاده از جملات کلیشهای در کامنتها در غم نزدیکان متوفی شریک شوند.
یک پدیدة دیگری که در اینستاگرام دیده میشود، صفحات مجازی است که از خود افراد به جا مانده است. در این صفحات، تصاویر و متون فرد متوفی به اشتراک گذاشته و دیده میشود؛ به گونهای که خود متوفی در پستهای آخر، به دلیل ابتلا به کرونا حدس میزند که ممکن است از دنیا برود. در چنین شرایطی پستهای به اشتراک گذاشته، حاکی از آمادگی وی برای مردن است. دوستان و آشنایان نیز در کامنتها شخص را مستقیما خطاب میکنند و احساسات خود را با او به اشتراک میگذارند. همچنین کامنتهایی که بعد از فوت در زیر پستهای او میگذارند نشاندهندة این است که مخاطبان گمان میکنند ممکن است متوفی این کامنتها را ببیند.
در خیلی مواقع اطرافیان متوفی صفحة وی را مدیریت میکنند و در این صفحات یاد آنها را زنده نگه میدارند. همچنین حتی اشخاص دیگری صفحاتی را برای یادبود آن عزیز ازدسترفته مثل مسافران هواپیمای اوکراین. ایجاد میکنند.
در صفحة اینستاگرام برای به اشتراک گذاشتن مراسم تدفین ازدسترفته از لایو (LIVE) استفاده میکنند. نزدیکان میتوانند از این راه در مراسم تدفین شرکت کنند. گاهی نیز مراسم یادبود با افراد کمی در خانة متوفی برگزار میشود و با لایو اینستاگرامی سایر افراد میتوانند شرکت و ابراز همدردی کنند.
با استفاده از نرمافزارهایی مثل زوم و اسکای روم نیز میتوان مراسم ترحیم برگزار کرد. در این مراسم هم میتوان خاطرات درگذشته را به اشتراک گذاشت، موسیقی پخش کرد و … .
در دوران کرونا موسساتی ایجاد شدند که مراسم تدفین و ترحیم را باستفاده از نرم افزارهای مختلفی برگزار و هزینههای به نسبت هنگفتی را نیز از بازماندگان دریافت میکنند.
اینها شکلهای مختلفی از آئینهای یادبود در دوران کرونا است. همچنین این نوع از مراسم ویژگیهایی شامل مجازی شدن، سنتگریزی، شخصی شدن، فردی شدن، تصویری شدن، جنسیتزدایی، دنیوی شدن و تجاری شدن دارد.
در مراسم عزاداری در دوران کرونا به نوعی سنتگریزی دیده میشود. به ویژه طبقات متوسط جامعه سعی میکنند از قالبهای سنتی فاصله بگیرند. شخصی شدن هم به این معنی است که هرکسی میخواهد به شیوة خودش آن آئین را برگزار کند. همچنین فردی شدن یعنی خود فرد تصمیم میگیرد که مراسم برگزار شود یا برگزار نشود و یا به چه شیوهای برگزار شود و از حالت جمعی سابق فاصله گرفته شده است.
تصویری شدن مثالهای گوناگونی دارد. مثل سنگ قبرهایی که تصویر متوفی روی آن حک میشود، بنرهای بزرگی که در سطح شهر از متوفی وجود دارد یا در فضای مجازی تصویر شخص به اشتراک گذاشته میشود. جنسیتزدایی نیز به این اشاره میکند که برخلاف سنتهای گذشته تفاوتی در به اشتراک گذاشتن تصویر زنان و مردان دیده نمیشود. تجاری شدن به همان موسسات ذکر شده باز میگردد و پولی که این موسسات برای برگزاری مراسم به صورت مجازی دریافت میکنند.
این هشت ویژگی که ذکر شد مرتبط است با منش و نفسی که طبقة متوسط جدید در ایران پیدا کرده است. همچنین طبقة متوسط جدید ویژگیهای دیگری نیز مثل فردیگرایی افراطی، احساسگرایی، مصرفگرایی، شخصی شدن، منفعتگرایی، نمایش خودش و نشان دادن احساسات و افکار نیز پیدا کرده که با ویژگیهای آئینهای برگزاری مرگ مرتبط هستند.
سخنران بعدی این نشست، مرضیه شهریاری، مدرس گروه علوم اجتماعی دانشگاه چمران اهواز به ارائه مقاله خود پرداخت. این مقاله با همکاری وی با عبدالرضا نواب، عضو هیئت علمی علوم اجتماعی دانشگاه چمران اهواز، با عنوان «خوانش جامعهشناختی از صعودی شدن کووید 19 در استان خوزستان» نوشته شده است.
بحثهای گفتمانی که امروزه با شیوع ویروس کووید نوزده در فضای جامعه حاکم شده، فصلبندیهایی ساخته و دالهایی مانند دولت، سلامتمحوری، پزشکی شدن و درمان همگی حول یک محور مرکزی اپیدمی همهگیر سلامت عمومی به وجود آمده است.
این فضای گفتمانی سعی دارد که قرائت جدیدی از جهان نسبت دهد و از این راه منجر به تحاصم هژمونیک در نظم جهانی و آسیبپذیری کشورها از نظر اقتصادی و اجتماعی میشود. از طرف دیگر نوعی ترس اجتماعی و بازاندیشی را در خیلی از مسائل اجتماعی ایجاد کرد. در ابتدای ورود ویروس، پزشکی دیدن ویروس کرونا و این رویکرد تقلیلگرایانه نظام مدیریت سلامت سبب شد که به ایجاد حساسیت اجتماعی و فرهنگی در بین مردم و مسئولان، بیتوجه باشد.
این مسئله باعث شد که توجة لازم را به معانی فرهنگی و عوامل اجتماعی در بحث سلامت و تجربة پدیدة اجتماعی نسبت به این بیماری نداشته باشیم و این در منطقة خوزستان؛ منطقهای و جامعهای با تابآوری پایین؛ باعث شد نتواند در برابر شوکی که به آن وارد شده، خودش را نگه دارد. این عوامل منجر به سیر صعودی ویروس کووید نوزده شد.
هدف این پژوهش بررسی ماهیت انگیزهها و شناسایی بسترهای اجتماعی و فرهنگی اثرگذار بر سیر صعودی کرونا در استان خوزستان است.
استان خوزستان استانی طایفهگرا است که از قومیتهای متفاوتی تشکیل شده است. ملاحظات فرهنگی قومی و نزدیکیهای خانوادگی در این استان نسبت به سایر استانها بیشتر است. این پدیده منجر به قالب شدن فرهنگ عشیرهای یا قومی و تعلقات احساسی شده و این تعلقات مانع تفکرات عقلانی افراد شدهاست.
به گونهای که فرد خودش عقلانیت را تعطیل میکند و در جایگاه عنصری مدیریتی در خدمت جامعه قرار نمیگیرد. در کنار این مباحث ساختاری استان خوزستان، از نظر شاخصهای توسعهای هم فقر شاخصهای توسعهای مثل اقتصاد پایین مردم، بیکاری، پرسهزنی در خیابان، حاشیهنشینی و شرایط خاص اقلیمی که منجر به بیماریهای خاص دستگاه تنفسی شده، دیده میشود. این موارد، عواملی است که منجر شده افراد نتوانند در برابر این ویروس تابآوری داشته باشند و با این ویروس با حالت عادیانگاری مواجه شوند.
تمام این مسائل منجر به این شده که هرکسی از زاویة منفعت خود به این مسئله نگاه کند نه از زاویة رویکرد حل مسئله. این مسئله ناشی از بیفرهنگی افراد یا جامعه نیست؛ بلکه یک نوع واکنش به نبود توجه و ندیدن پدیدههای بحرانی در برخی از استانهاست.
در این پژوهش ابتدا تحلیلی ثانویه از اظهارات مسئولان و آمارای وزارت بهداشت درباره استان خوزستان انجام شد. این تحلیل نشان داد شاخصههای توسعه اجتماعی و سلامت در استان خوزستان از وضعیت مناسبی برخوردار نیست.
ویروس کرونا به ما یادآوری کرد که مخاطرات میتواند تبدیل به آسیب شود. اگر بخواهیم این آسیب را بررسی کنیم حتما نیازمند آن هستیم که رفتارهای اجتماعی و شیوة زیست افراد را بشناسیم و ببینیم که چه عواملی منجر به این میشود که افراد با بیخیالی نسبت به واقعیت، نداشتن اطلاعات درست و سایر عوامل با این ویروس به گونهای نادرست مواجه شوند. برای پاسخ به سوالات پژوهش از الگوی حساسیتبخش و رویکرد جامعهشناختی گفتمانی و تفسیری استفاده شده است.
طبق گفتة دورکیم فاجعه یک امر اجتماعی است. در شرایط فاجعه اقلیتهای منزوی و ضعیف وضعیتشان بدتر میشود مثل کووید نوزده یا شرایط حاد دیگر. از طرف دیگر طبق مباحثی مثل مباحث کهن، کم و کیف حمایت اجتماعی یکی از عواملی است که باعث سازش روانشناختی افراد و یا فرسودگی روانشناختی افراد در برابر ویروس کرونا میشود.
در استان خوزستان مجموعهای از این عوامل منجر به قرمز شدن وضعیت کووید نوزده شد. طبق این پژوهش، در اکثر مناطق استان خوزستان، با وجود صنعتی بودن خوزستان، حاشیهنشینی و دستفروشی و پدیدة کودکان کار دیده میشود و باعث شکسته شدن کنترل اجتماعی شده تا شیوة زیست افراد گسترة شیوع این ویروس را مشخص کند.
براساس نظریات در این تحقیق یک مدلسازی انجام شده است. این مدلسازی جامعهشناسی اپیدمی با سه نوع اپیدمی ترس، ننگ و اخلاق و عمل و واکنشهای تطبیقی را ارائه میدهد. زمانیکه افراد در مواجهه با هر بحرانی دچار این سه نوع اپیدمی شوند، باعث همهگیری مشکل میشوند و همة افراد جامعه را به خودش مشغول میکند.
براساس نتایج پژوهش و مصاحبهها مقولههای تشدید همهگیری کرونا در خوزستان عبارتند از؛ بحث درماندگی آموختهشده یا واکنش متقابل یا وارونهای که افراد در مقابل ویروس کرونا از خود نشان دادند، کمبود دانش و مهارت، کمتوجهی و عدم نظارت دستگاههای متوالی، فقدان ادراک خطر، مناسکگرایی در فرهنگ، ضعف رسانههای محلی، نبود اقتدار فرهنگی، فرسایش سرمایة اجتماعی و نگاه قضا و قدری به مسئلة کرونا.
از دید جامعهشناسی همسایه کسی است که شیوة زندگیاش با ما فرق دارد و شیوة زندگی ما را به هم میریزد. نگاهی مردم به کرونا، نگاه رویینتن بودن خودشان و نگاهی مرگ برای دیگری و به اصطلاح برای همسایه است.
بیاعتمادی به دستگاههای مسئول و حتی سیاستگذاران در استان خوزستان به نسبت بالاست. در استان خوزستان یکی از مسائلی که وجود دارد این است که به اندازهای به قانون احترام میگذارند که قانون برای آنها احترام قائل است. هرچقدر مردم احساس کنند که آنها اهمیت دارند و به آنها احترام گذاشته میشود، قطعا رفتارهای قانون مدارانهتری را از خود نشان میدهند.
خبرنگار: عاطفه عزیزی / ویراستار: فاطمه ملک پائین