۲۱ بهمن ۱۳۹۷ ۰۸:۵۵
کد خبر: ۲۷۴۷۱۲
لعیا الفت در علی خورسندی طاسکوه در اختتامیه هفته پژوهش دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه

بعضاً همکاران هِرش-ایندکس دار ما، آنهایی که مقاله نویسان و نمایه پردازان حرفه ای هستند، بر این باورند که احیاناً كسانی فرهنگ آکادمیک موجود و پارادايم نمايه گرايی بين المللی را به باد نقد می گیرند که نتوانسته یا نمی توانند يك مقاله كه چه عرض كنم، يك شَغاله هم در نشريه های نمایه شده در «آی اس آی» يا «اسكوپس» چاپ كنند! شخصاً اين نظر را نمی پسندم! مسئله خواستن یا نخواستن است! فردی كه عميق ترين و پراستنادترین آثار را به زبان فارسی چاپ می كند، حداقل می تواند در نشریات نمایه دار سطح متوسط یا پایین (در حد Q3 و Q4 ) مقاله منتشر كند؛ اما نكرده است!
توصیه شده است فعل گناه را دوست نداشته باشیم اما گناهكار را چرا! گفتمان موجود مقاله سازی و مقاله پروری را نقد مي كنم اما نمي توانم استاد مقاله چاپ كن را سرزنش كنم! شایسته است آن نوعی از سيستم را نقد كنیم كه فرصت و شانس انسان دانشگاهی بودن را به تدریج از ما سلب نموده است! باید از آن نوع فرهنگ دانشگاهی پرهیز كنیم كه گفتمان مهندسي، معيار علمي بودن و ايلوژن و هذیان همه چیزدانی است؛ گفتماني كه حداقل چهار دهه در سیاستگذاری علم کشور حكمراني كرده و خود را محق می داند كه بر معرفت شناسی علوم انسانی و اجتماعي هژمونی داشته باشد! من از آن نوع فرهنگ دانشگاهی دوری می جویم که مقاله کشی و بارکشی نابخردانه از دانشجویان خدای ناكرده به مثابه الگوی رفتاری غالب در میان اجتماع استادان تبدیل شود! باید از سيستمی نقد كنیم كه دريافتی استاد دانشگاه آن ده برابر از استاد دانشگاه پاكستانی و سه برابر از استاد اتیوپیایی پایبن تر است!
واقعيت این است که استاد دانشگاه ایرانی با مسائل ابتدایی حیات اجتماعی ‌و زیست اقتصادی درگیر است! این را هم می فهمم که وقتی زندگی آکادمیک مطرح هست، ارزش گذاري هاي مادی و اقتصادی نبايد مبنای محوری قضاوت باشد اما چطور می توانيم در این دشت بی رونقی ما از استاد گرسنه انتظار داشته باشيم كه خودش را وقف و وابسته اجتماع علمی بداند! چگونه انتظار داريم استاد گرسنه دغدغه گسترش مرزهای دانش را داشته باشد! آيا بين انسان دانشگاهي و استادي كه درگير تامين نيازهای فيزيولوژيك خود و خانواده خويش است، نسبت یا رابطه اي مي توان يافت؟! من ترجیحاً متشکل نسلی هستم كه دو دهه قبل با مقالك های ژورناليستی استاد شده اند و بعد از گذشتن خر استاديشان از پل فرماليسم علمی، مسیرهای ترفيع و ارتقا را براي نسل های جديد سخت و صعب العبور کرده اند!
با همه این اوصاف بايد منصف باشيم! مواظب باشيم دچار خود زشت انگاری آکادمیک نشویم! دانشگاه ایرانی اگرچه در حال تبديل شدن بر ضد خویش است؛ اما تخریب و تذلیل و تضعیف آن در وضع تاریخی کنونی و در وانفسای سطحی شدگی آموزش عالی بدان معنا نيست كه می تواند هر زمانی ققنوس وار آوازی نو سردهد و جاني دوباره گيرد و از خاکستر خویش حياتي دوباره بخشد! دانشگاه سنگر و پناه آخر ما است! از معدود نهادهای اجتماعی است كه هنوز گوشی برای شنیدن صداهای خاموش کسانی است که از ظلم و ستم و بی عدالتی و فساد به تنگ آمده اند.
عاقلانه تر این است که به سمت سيستمي برويم در عين حال که در برابر بازانديشي انتقادي رواداري نشان می دهد و از آن استقبال می كند. تنوع در انواع فعالیت های علمی و آکادمیک را به رسميت می شناسد؛ سيستمي كه در آن مسیر ترقي و ارتقا هم براي استادان حرفه ای نمایه گرا هموار هست و هم صداهای به حاشیه رفته استادان دگرانديش كيفي كار شنیده می شود! هم قدر و ارزش استادانی که در بخش های مختلف اجتماعی، مدیریتی و مشورتی کشور خدمات می رسانند محفوظ و مشکور است و هم دانشجوی آن به جای سطحی نگری در جستجوگری علمی و داده سازی بی پروا، شوق مرزشکنی دانشی، جاه طلبی علمی و رشد و ترقی را همواره با خود به همراه دارد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار